کشور ما ایران در قرن 13 قمری / 19 میلادی گرفتار طوفان سیاسی بیرحم و ویرانگری شد که ناشی از رویارویی دو غول بزرگ استعمار و استثمار آن زمان، امپراطوری های انگلیس و روس بود. بر اثر ضعف حکومت سلسله ی قاجار، کشور هدف حملات بیگانگان قرار گرفت. تزارهای روسیه تصمیم داشتند که بنا به تأکید پتر کبیر، سلطه ی خود را بر ایران گسترش دهند و از ایران به آبهای گرم خلیج فارس راه یابند
برای رسیدن به این اهداف، دو جنگ خانمانسوز را به ایران تحمیل کردند. در این دو جنگ، روسها متوجه نیروی علما در میدان مبارزه با استعمار شدند، زیرا مردم با فرمان فقها و پیشوایان مذهبی هم چون آیت الله کاشف الغطاء، ملا احمد نراقی، آقای سید محمد مجاهد اصفهانی و ملا محمد جعفر استرآبادی برای دفاع از کشور بسیج شدند و پیشروی شایانی کردند. در این جنگ، روسیه ی تزاری متحمل ضربه ی سنگینی ازایران شد و حتی فرماندهی قوای روسی نیز از پای درآمد.
این شرایط، روسیه را وادار کرد تا با رقیب خود انگلیس، از در سازش درآید. آنان از وضعیت حاکم در دربار قاجار به ویژه رقابت و حسادت شدید میان شاهزادگان سود جستند و تلاش کردند تا در وحدت و یکپارچگی میان ارتش و مردم ایران رخنه ایجاد کنند. در این زمینه برای حذف عامل اصلی مقاومت و همبستگی مردم مسلمان ایران در برابر بیگانگان یعنی تبعیت ایشان از فقها و پیشوایان مذهبی اقدامات مختلفی انجام دادند.
از جمله ی این اقدامات، طرح پروژه ی استعماری دسیسه آمیزی است که جاسوسان زبردست دولت روس، به خصوص کینیاز دالگورکی شاهزاده و کارمند قوی سفارت روس در ایران به اجرا در آوردند. در این طرح آنها به دنبال علم کردن نایب خاص جعلی برای امام زمان (ع) بودند، تا از این طریق بتوانند نفوذ مراجع تقلید و فقها را در میان مردم بیاثر کنند. بدین منظور کینیاز دالگورکی، طلبه ای کم سواد از مکتب شیخیه به نام میرزا علی محمد شیرازی را شناسایی کرد و مناسب مقصود خود تشخیص داد. وی توانست میرزا علی محمد را تشویق کند تا در سال 1260 هجری قمری خود را باب امام زمان (عج) بنامد.
سپس او را به ادعاهای دیگری از جمله ادعای امام زمانی، نبوت و پیامبری و حتی ادعای خدایی وادار کردند. بدین وسیله آنها موفق شدند مردم رنج دیده و جنگ زده و شکست خورده را به جان هم اندازند و سرانجام فرقه ی بابیه وسپس بهائیه را به وجود آورند.
هر چند این طرح ها کاملا محرمانه و پوشیده بود، اما پس از انقراض دولت تزار روسیه روشن شد که فرقه ی بابیه و بهائیه، ساخته و پرداخته ی یکی از کارکنان مرموز روسی است که بعدا به مقام سفارت رسید. و هر چند مبلغان بهائی در کتمان این حقیقت تلاش فراوان میکنند، اما آن قدر اسناد و مدارک در آثارشان وجود دارد که جای هیچ انکاری نمیماند . [1]
[1] برای آشنایی بیشتر به کتابهای «بابیگری و بهائیگری» نوشته ی محمد مهدی اشتهاردی و «بهائیت در ایران» تألیف دکتر زاهد زاهدانی و خاطرات پرنس دالگورکی مراجعه شود.
بهاء بی بها
نظرات شما عزیزان:
|